Canalblog
Editer l'article Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
JARAGA ... Littérature et Poésie
Articles récents
Archives
25 février 2020

#اولیس #شراره_جمشید Ὀδυσσεύς #اودیسئوس

آیا جامی لبریز ِحروف که از دستمان پرید و بر صخره ی سبز خیس شکست –حاوی رشته ریزهای الیاف کلامیِ چسبان از آخرین گفتار اولیس در پژواک زمان و باقیمانده ی تنشِ شدید خرده سنگ های نمکین زیر لمس ِ عریان پاهای او که در سواحل خشکسالی عابری تنها بود –نمی توانست باشد ! ...مگر نه اینکه چیزی به دام افتاده در آگاهی ،نمی تواند تا ابد میان فراموشی فرسوده شود و دست آخر اگر که نه در تماس ِرگ های خونی –بلاخره در تلاقی با رگه های سردِ سنگ یا در اصطکاک صدایی روشن زیر بتونهای خاکستری ،چیزی از انجماد ِ سخت به صمیمانه ترین طعمِ شکستن جاری خواهد شد  تا در شتاب عصب -شکل بدوی ِ یاد را ترسیم کند . حتّی اگر در استمرار تکرار تیرِ رها درگردابه های سایه گون صدای درخشان مغروقی ِ اولیس نافذتر به گوش ها پر شود . این پرتویی مورّب از یک استعاره نیست و یا بی تابی درون دگردیسیِ استعاره ها . این نقطه ی ثابت گشتن در خودِ استعاره ای ست که به چشم های شیشه ای خشک گشته ام –دیدن از چشم های جامد تنی که از ارتفاعات قرون گمشده به دریای کنار دستم فروافتاد -بخشید وُ آرام گرفت .تنها صندلی من ، دیگر صندلی پیش از خوابم نبود ...!  #شراره_جمشید  #صدای_روشن_خواب

Odysseus Chiaramonti Inv1901.jpg

Publicité
Commentaires
JARAGA ... Littérature et Poésie
Publicité
Publicité