Canalblog
Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité

JARAGA ... Littérature et Poésie

Articles récents
Archives
19 février 2020

#محاط_به_مصروع #شراره_جمشید #نشرحکمت #Prose  

مبادا مفصل گردنده ای بگردد در این عصر افسرده ی دست هایم و چشم هایت کم شود از هر خطّی پشت خطّ ! چشمی که اعتبار می شود در گفتگوی دیدن .دستی که در پرده ی شب چرخید تا بگوید: حرف هایت را شنیده ام از دهانِ عزیمت . و عزیمت باریکه ی سطری میان کف دست ها که هی...
Publicité
19 février 2020

شعری از کتاب #ابوالملیح #شراره_جمشید

که می بینیم که از لاشه ای محبوبوس˙ به حفظِ عمارت _ بی آسیمه به غربت ِحاد ِ چشم آن شومیِ بخت را جلا می دهد! ▪▪▪ "به ویژه" می توانیم به آن سیه غراب _درون را به اغما برد " ▪▪▪ پسین بازدید سراغ از علف موقعیت شدید که جُست ، وارستن از گوشه ی ملول ست رخصتی به...
31 janvier 2020

آه دریغا مرگ لیلیا ... #شراره_جمشید

در معرض کند و لیکن برنده بودن مرگ درون تنگی ثانیه ها برای تأمل در تصویری گسترده و ادراک عمق اسرارآمیز پوشش برخی چیزهایی که تا نیمه اش فرو رفته ای و انگیزه ی ادامه در سرگیجه ی افزایش یافته ی حیات ات نامرئی گشته و هر آرزویی ساده و معمولی همچون یک کاغذ با...
31 janvier 2020

بخشی از یک نگاه شخصی به مقوله ی ترس ذاتی و بدن –همراه باافسانه های مذهبی #شراره_جمشید

مشکل و درد بدن ها این است که تنها یک بار –و تنها یک بار مغروق می شوند امّا همیشه دربازگشت به سطح تلاش خواهند کرد. هر چند متلاشی اند .این یک صعود ابدی شخص مغروق وگم گشته است .اینگونه زبان می تواند با اسرار مقابله کند و راهی برای شکستن مستمر سکوت را بیابد...
31 janvier 2020

#شراره_جمشید

سایه ها که نباشند ، شریانِ نجوای زائرِ گریان را بر چهره ی سخت کدامین مرده ی خفته در کفن –به یقینِ چند نبض می توانم که سرخ بگشایم ؟!____یا حرف در هم تنیده ی تاری که از تهدید صدا می لرزد به کدام دیواره ی آغشته ی بزاق بچسبد تا در ضخامت دانشِ آهی طویل خود...
Publicité
31 janvier 2020

#شراره_جمشید تعلّق ِ خاطرم

تعلّق ِ خاطرم در متعلّق بودن به اهل جایی شناور میانِ پرتره های پاره پاره ی دهان های بازمانده و تاربسته –چشم های باز به رنگ تکّه یخِ آبی ِ آرام –گوشی چسبیده به گلبرگ نرگس –نوسانِ آخرین های نفس بین دو دربِ باز که از یکسو راه به شاخسار بلوط می برد و از یکسو...
31 janvier 2020

#شراره_جمشید #جورج گفته بود : کمکم کنید تا زنده بمانم .

شگفت آور نیست که در عمق خودت مستقر گشته باشی وقتی چیزی بنام غرق شدن مفهوم سردستی و ساده ای دارد .تنها دیده بودم دربیرون از خودم بودن چیزی گونه ام را رنگ می زند و چیزی مردمک هایم را به انقباض می برد و یا در انبساطی بی ربط می چرخاند .دیده بودم در والاترین...
25 janvier 2020

انتشار دو مجموعه شعر تازه : #شراره_جمشید

انتشار دو مجموعه شعر تازه : #شراره_جمشید
انتشار دو مجموعه شعر تازه : #شراره_جمشید #ریحان_حزیران #ناقورحلال_شد #نشرکتاب_هرمز برای چگونگی دریافت و کسب اطلاعات بیشتر در اینستاگرام به این آدرس https://www.instagram.com/shahram_foroughimehr/?hl=en انتشارات #کتاب_هرمز مراجعه کنید یا می توانید با این...
15 mai 2019

پاره ای از شعر بلند #ناقورحلال_شد

بخوان : ای رعنای محتضر در بستر ریحان ساعت چندم بود که مجنون مرد ! و هوش گرگرفته ی نرگس لب های ماهور را پرید ! این پرنده ی سرخ باردار در بطن من چه می کند و این آسمان آشفته از غُرابِ آسیمه سار که بر سرم شورش می زند از چه روی در چشم و گوش شما پنهان است !...
24 février 2016

#شراره_جمشید پاره ترسها

ترس شخصی است از خارج از فصل گذشته. نفس نفس و انقباضات تن که در خط زمان شکسته شکسته رسم می شود و آن را به حرکت وا می دارد و سپس پراکنده -همانند چیزی ست که اصرار شدید و متراکم میل زیستن در برابر انکار مهیب و ناباورانه ی مرگ است. آنچه از درون این لرزه ها...
Publicité
<< < 1 2 3
JARAGA ... Littérature et Poésie
Publicité
Publicité